این انقلاب که با رهبری یک شخصیت دینی و متکی بر ایدئولوژی و فرهنگ دینی شکلگرفته و پیگیری شده است، بیتردید مستضعفان نقش پیشگامی داشته و در تداوم آن نیز این مستضعفان بودهاند که نقشی کلیدی و محوری را برعهده گرفتهاند
پایگاه رهنما:
انقلاب اسلامی که از سال ۴۲ آغاز شد و در بهمنماه ۵۷ به پیروزی رسید و حتی نظام انقلابی برآمده از آن، ظرفیت و میدان مشارکت برای همه طبقات و قشرهای اجتماعی فراهم کرده هیچگاه نمیتوان برای آن خاستگاهی طبقاتی قائل بود.
اما در این انقلاب که با رهبری یک شخصیت دینی و متکی بر ایدئولوژی و فرهنگ دینی شکلگرفته و پیگیری شده است، بیتردید مستضعفان نقش پیشگامی داشته و در تداوم آن نیز این مستضعفان بودهاند که نقشی کلیدی و محوری را برعهده گرفتهاند. همانگونه که شعاع بیرونی این انقلاب نورانی عمدتاً مستضعفان را به خود جلب و جذب نموده است.
مرزبندی مستضعف با فقیر، محروم و ناتوان براساس معیارهای برآمده از هویت دینی و مفاهیم قرآنی قابل معناست که به دو گونه مستضعف سیاسی و مستضعف اقتصادی دستهبندی میشوند.
مستضعفان سیاسی کسانی هستند که تحت فشار و ستم مستکبران و زورگویان بوده و وقتی هادی یا رهبری معنوی پیدا کنند که به او ایمان داشته باشند، زمینه تقابل و مبارزه با مستکبران را دارند و آنگاه که به ایمان دینی متصل شوند تا نیل به پیروزی ایستادگی و مقاومت میکنند.
در این معنای سیاسی مستضعفان نه فقط بیقدرت، فرودست و ذلیل نیستند، بلکه آسیبپذیری در برابر فساد و طاغوت نیز نداشته و مستعد معنویت و قدرت معنوی که استقامت بر میانگیزد، نیز هستند.
در این معنا مستضعف نهتنها مستعد افیون شدن نیست و انفعال و بیعملی در برابر ظلم و ستم تولید نمیکند، بلکه بر ستمکاران و متکبران میشورد و در برابر ظلم و تمامیتخواهی میایستد و در مسیر مبارزه اهل استقامت بوده و از سازش و ذلتپذیری به دور است. در همین نظام معنایی است که امام خمینی (ره) تأکید فرموده بودند: «ما همه جزو مستضعفین هستیم. یعنی ما اشخاصی بودیم که ابرقدرتها ما را ضعیف میشمردند، ما را هیچ میدانستند، ما میخواهیم از این جهت بیرون بیاییم.»
بنابراین، معنای واقعی مستضعفان دربرابر مستکبران روشن میشود که در پیوند با گفتمان دینی و آموزههای برآمده از سیاست دینی، مستضعفان به ایمان و مستکبران به کفر گرایش داشته و این گرایش معنوی و ایمان درونی مستضعفان است که زمینهساز مقاومت و ایستادگی تا مرز سازش ناپذیری و نیل به پیروزی میگردد.
موارد زیر گویای پیشگامی مستضعفان در انقلاب اسلامی ایران قبل، حین و پس از پیروزی است:
۱- اغلب چهرههای مبارز و همراه انقلاب اسلامی در زمره مستضعفان و از اقشار مؤمن و دینی بودهاند که در پیوند با رهبری دینی انقلاب و ایدئولوژی اسلامی آن سختیهای میدان مبارزه را تحمل کرده و برای به ثمر رساندن آن تا مرز ایثار جان و شهادت ایستادگی کردند.
۲- غالب کسانی که در راهپیماییها و تظاهرات پرخطر خیابانی حضور داشته و با وجود سرکوب خشن ایستادگی و مقاومت کرده و به فرمان رهبری انقلاب میدان را رها نکردند از همان طبقات مستضعف و مؤمنی بودند که مبارزه را جهاد دانسته و آماده پذیرش هرگونه خطر و پرداخت همه نوع هزینه بودند.
۳- در مرحله پس از پیروزی و تثبیت نظام انقلابی نیز غالب کسانی که در میدان دفاع و مبارزه حضور یافته و با جانفشانی در برابر دنیای استکبار و عوامل منطقهای و داخلی آنان ایستادند همین اقشار مستضعف جامعه بودند.
۴- غالب کسانی که از انقلاب اسلامی الهام گرفته یا به دفاع از آن در منطقه و جهان اسلام رو آورده و امروز مقاومت اسلامی را در برابر استکبار و صهیونیسم ظالم شکل دادهاند از اقشار مستضعف هستند.
همین پیشگامی و همراهی مستضعفان است که موجب وحشت و تهاجم جهان استکبار که آگاهی و خیزش مستضعفان را مانع و خطری برای تمامیتخواهی، فزونطلبی، غارت و چپاولگری خویش دانسته و کاخنشینان و عشرتطلبان وابسته به خود را نیز در خطر دیده و از این رو با تمام قوا و بهکارگیری همه شیوهها به صفآرایی مقابل انقلاب اسلامی رو آوردهاند. دنیای استکبار برای انسداد روند رو به گسترش و تعالی انقلاب اسلامی، از هیچ جنایتی فروگذار نبوده و از ظرفیت هیچ جنایتکاری نیز غافل نبودهاست. تحریم، تجاوز و تهدید نظامی، سرنگونی هواپیمای مسافربری، حمایت از صدام خونآشام، پشتیبانی از منافقین، سازماندهی و بهکارگیری تروریسم تکفیری، حمایت همه جانبه از تروریسم صهیونیستی، ترور دولتی شهید سلیمانی و. سیاهه بلندی از این جنایت و همراهی و حمایت جنایتکاران برای مقابله با انقلابی است که ظرفیت و استعداد ایجاد ایمان و اعتماد بهنفس مبارزه با ظلم و استکبار را دارد و اثبات این استعداد هم پیشگامی مستضعفان در صحنههای گوناگون شکلگیری، پیروزی و تداوم این انقلاب بوده است.
ارسال نظرات